شماره: 19275
1395/02/19
تقویت هوش هیجانی کودک!
تقویت هوش هیجانی کودک!


در یک لحظه کودک شما بسیار شاد و خوشحال است اما در چند لحظه ی بعد ، بسیار عصبانی شده ، گریه و داد می کند  چرا چنین اتفاقی رخ می دهد ؟
یك لحظه كودك شما پادشاه جهان است و با شادی و خوشحالی به این سو و آن سو می دود؛ كمی بعد خشمگین شده است، از روی نا امیدی مطلق گریه می كند و اسباب بازیهایش را به این سو و آن سوی اتاق پرتاب می كند.مانند بسیاری دیگر از والدین ممكن است برای شما هم پیدا كردن راهی برای پاسخ دادن به احساسات و رفتارهای كودك در این لحظات سخت و دشوار، مشكل باشد.
متخصصان بر این باورند كه این لحظات در اوایل دوران كودكی (زمانی كه او محدودیتهای خود را در فرآیند رشد عاطفی اش تجربه می كند) بهترین فرصتهایی هستند كه شما می توانید از آنها استفاده كرده و به كودك خود آموزش دهید كه چگونه احساسات قدرتمند خود را مدیریت كرده و خود را آرام كند. محیط امن خانواده بهترین جایی است كه می توان در آن این درسهای مهم زندگی را یاد داد و یاد گرفت.
هنگامی كه شما به كودك خود كمك می كنید تا احساسات تند و تیز خود مانند عصبانیت نا امیدی یا آشفتگی ذهنی را درك كرده و آنها را مدیریت كند در واقع به او كمك می كنید تا بهره هوش عاطفی یا هوش هیجانی در او افزایش پیدا كند.
كودكی كه بهره هوش عاطفی او بالاتر باشد قادر است ارتباط بهتری با احساسات خود برقرار كند؛ در هنگام اوج هیجانهای عاطفی خود را آرامتر كند؛ دیگران را بهتر درك كرده و با آنها بهتر ارتباط برقرار كند؛ و ایجاد روابط دوستانه محكمتر برای او آسان تر است.
متخصصان بر اهمیت بهره هوش هیجانی و نقش آن در كمك به كودكان برای افزایش سطح اعتماد به نفس و مسوولیت پذیری و نهایتا تبدیل شدن به بزرگسالانی كه بتوانند با مهارت با دیگر افراد جامعه ارتباط برقرار كنند تاكید می كنند.

شماچگونه می توانیدبه كودك خودكمك كنیدتابهره هوش عاطفی اش افزایش پیدا كند؟
تكنیك هایی وجود دارند كه "هدایت عاطفی" نامیده می شوند و در واقع یك دستورالعمل گام به گام است كه شما می توانید با استفاده از آن به كودك خود آموزش دهید كه احساساتش را تجزیه و تحلیل كرده و در هنگام برخورد با مشكلات روحی و عاطفی آنها را مدیریت كند. یك تكنیك در اینجا شرح داده شده است.
هنگامی كه شما به كودك خود كمك می كنید تا احساسات تند و تیز خود مانند عصبانیت نا امیدی یا آشفتگی ذهنی را درك كرده و آنها را مدیریت كند در واقع به او كمك می كنید تا بهره هوش عاطفی یا هوش هیجانی در او افزایش پیدا كند

شناخت و کنترل عواطف و هیجان های خود

گام اول برای این که هوش هیجانی را در فرزندانمان و حتی خودمان ارتقا دهیم شناخت هیجانات مختلفی از قبیل خشم، غم، ترس، شادمانی، شرم و... است، سپس باید برای ابراز آنها راه های منطقی پیدا کنیم. از خود بپرسید الان دقیقا چه احساسی دارم؟ آیا رنجیده ام، آیا حسودی ام شده؟ آیا عصبانی ام؟ زمانی که احساس خود را شناسایی کنیم و راهی مناسب برای ابراز آن بیابیم در نهایت به کنترل و ابراز هیجان می رسیم.

با توجه و ابراز احساسات به حرفهای او گوش بدهید
هنگامی كه كودك از احساسات خودش برای شما می گوید با دقت به حرفهای او گوش بدهید سپس همه آنچه را با شما در میان گذاشته است مجددا برایش بازگو كنید. مثلا اگر فكر می كنید كه بواسطه اینكه شما زمان زیادی را به مراقبت از نوزاد جدید خود اختصاص می دهید كودك شما احساس می كند ترك و رها شده است همین مطلب را با او در میان گذاشته و بپرسید كه آیا واقعا چنین احساسی دارد؟ در صورتی كه پاسخ او مثبت بود می توانید بگویید: «درسته. مامان باید وقت زیادی برای كوچولو می گذاشت».
آنگاه مثالهایی از زندگی خودتان را برای او بگویید تا به او نشان دهید كه حرفهای او را می فهمید. به او بگویید كه زمانی كه برادر یا خواهرتان با پدرتان به شهر بازی می رفتند و شما نمی توانستید بروید چه احساسی داشتید؛ بگویید كه مادر یا پدرتان چگونه به شما كمك می كردند تا احساس بهتری پیدا كنید. این كار موجب می شود كودك شما بفهمد كه همه افراد اینگونه احساسات را تجربه می كنند و نهایتا هم از این مرحله عبور می كنند.

به كودك خود كمك كنید تا احساسات خود را نامگذاری كند
دامنه لغات كودك شما ضعیف بوده و درك او نیز از علت و معلولها بسیار ابتدایی و اولیه است؛ در نتیجه او برای تشریح احساسات خودش با مشكل مواجه می شود. شما می توانید به او كمك كنید تا نامهایی را برای احساسات مختلف خودش انتخاب كند و در نتیجه یك لغتنامه برای احساساتش ایجاد كند. اگر او به خاطر اینكه نمی تواند به پارك برود احساس ناامیدی یا ناكامی می كند شما می توانید بگویید: «احساس می كنی ناراحت هستی؟».
همچنین می توانید به او كمك كنید تا بفهمد كه داشتن احساسات متضاد یا متعارض پیرامون یك چیز طبیعی است. مثلا او می تواند در هفته اولی كه به مهدكودك می رود هم هیجان زده باشد و هم كمی بترسد.
اگر به نظر می رسد كه كودك شما بدون دلیل مشخصی ناراحت یا آشفته است سعی كنید به اتفاقات اخیر فكر كنید و علت احتمالی مشكل او را پیدا كنید. آیا اخیرا خانه خود را عوض كرده اید؟ آیا شما و همسرتان در حضور كودك دعوا كرده اید؟
اگر مطمئن نیستید كه عامل ناراحتی او چیست هنگام بازی كردن حركات او را نگاه كرده و به حرفهایی كه می زند گوش دهید. اگر او در هنگام بازی با عروسكهایش عروسك مادر را مرتب در حال داد و بیداد كردن بازی می دهد مطمئنا می توانید بفهمید كه علت ناراحتی او چیست!

احساسات كودك خود را با ارزش شمرده و آنها را تائید كنید
هنگامی كه كودك شما نمی تواند پازل را كامل كند و در نتیجه عصبانی می شود و كج خلقی می كند به جای اینكه به او بگویید: «دلیلی وجود ندارد كه اینقدر ناراحت باشی» بهتر است تصدیق كنید كه واكنش او كاملا طبیعی است. بگویید: «وقتی آدم نمی تونه پازل را كامل كنه واقعا حوصله اش سر می ره. مگه نه؟». اگر به او بگویید كه واكنشهایش بی مورد یا بیش از حد هستند او احساس می كند كه گویی باید جلوی بروز احساسات خودش را بگیرد.

كج خلقی ها و بد اخلاقی های او را به یك ابزار آموزشی مفید تبدیل كنید
اگر كودك شما پس از اینكه می فهمد باید توسط دندانپزشك معاینه شود، ناراحت و آشفته می شود با آماده شدن برای ویزیت دكتر به او كمك كنید تا كنترل خودش را به دست بیاورد. درباره اینكه چرا از معاینه توسط دندانپزشك می ترسد، اینكه انتظار دارد یا پیش بینی می كند كه در زمان معاینه چه اتفاقاتی بیفتد و اینكه چرا او باید توسط دندانپزشك معاینه شود با او صحبت كنید. درباره زمانی كه می خواسته اید با گروه سرود روی صحنه بروید و سرود بخوانید و ترسیده بودید یا زمانی كه می خواستید یك كار جدید را شروع كنید و از آن می ترسیدید و یكی از دوستانتان به شما كمك كرد تا احساس بهتری پیدا كرده و ترس خود را كنار بگذارید با او صحبت كنید. صحبتهای عاطفی و صحبت كردن پیرامون احساسات برای كودكان (همانند بزرگسالان) بسیار مفید است.

از مشكلات عاطفی برای آموزش نحوه حل مشكلات استفاده كنید
هنگامی كه كودك با شما یا یك بچه دیگر مشكل پیدا می كند محدودیتهای او را به وضوح برایش توضیح دهید سپس او را به سمت پیدا كردن راه حل مناسب راهنمایی كنید. مثلا شما می توانید بگویید: «می دانم از اینكه خواهرت ساختمانی را كه با آجرهای اسباب بازی ساخته بود خراب كرد عصبانی هستی. اما نباید او را بزنی. پس وقتی عصبانی می شوی چه كار دیگری می توانی بكنی؟».
اگر كودك شما ایده ای در مورد راه حل مناسب ندارد چند گزینه در اختیار او قرار دهید. متخصصین در زمینه مدیریت عصبانیت، توصیه می كنند كه در چنین شرایطی به كودك خود بگویید اول شكم، آرواره و مُچ دستهایش را چك كند و ببیند كه آیا آنها سالم هستند، سپس یك نفس عمیق بكشد تا عصبانیت را از بدن خود بیرون كند و همچنین احساس بهتری از به دست آوردن مجدد كنترل خودش پیدا كند. آنگاه به كودك خود كمك كنید تا با صدای بلند و محكم درباره عصبانیتش حرف بزند؛ او می تواند با یك جمله شبیه به این حرفش را آغاز كند: «وقتی داد می زنی من عصبانی می شوم». كودكان باید بدانند كه عصبانی شدن طبیعی است اما فقط تا جایی كه به دیگران به این خاطر آزار و آسیب نرسانند.

با حفظ آرامش خودتان یك الگوی مناسب برای كودك باشید
همچنین شما می خواهید بدانید كه در برابر ابراز احساسات كودك خودتان چگونه واكنش نشان می دهید. بسیار مهم است كه در زمان عصبانیت جملات و حرفهای نامناسب، تند و زننده به كار نبرید. بهتر است به جای گفتن اینكه «تو من رو دیوونه می كنی» بگویید: «وقتی این كار را می كنی من عصبانی می شوم»؛ در این صورت كودك شما می فهمد كه مشكل به رفتار او بر می گردد نه به خود او. از انتقاد بیش از حد خودداری كنید زیرا موجب می شود كه كودك اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.
بیشتر و پیشتر از هر چیز دیگر سعی كنید احساسات خودتان را نیز در نظر بگیرید. برخی از والدین احساسات منفی خودشان را در نظر نمی گیرند تا شاید بتوانند ناراحتی یا مشكلات كودكشان را كاهش دهند. اما پنهان كردن احساسات واقعی خودتان تنها موجب گیج شدن كودك می شود. مثلا در صورتی كه به كودك بگویید كه ناراحت هستید اما رفتار نامناسبی از خودتان بروز ندهید به كودك نشان داده اید كه می توان شدیدترین احساسات را نیز به خوبی سركوب كرد.


منبع: تبیان



حق انتشار محفوظ است ©